معرفی دکتر قنواتی جراح بینی

عمل بینی گوشتی (هزینه و شرایط)

هزینه عمل بینی دکتر قنواتی و نمونه عمل ها

رزرو نوبت عمل بینی ( آنلاین و حضوری)

نمونه عمل های بینی دکتر قنواتی

مشاوره عمل بینی گوشتی

مطالب پیشنهادی از سراسر وب...

مطالب بالا توسط یکتانت پیشنهاد شده اند

    ازدواج: خانم ها مراقب حرف هایتان باشید!

    خانم ها! مراقب حرف های تان باشید!

    شنیدن بعضی جملات مرد ها را ویران می کند  وقتی که خودتان را با اطرافیان تان مقایسه می کنید، فکر می کنید عاقل ترین زوج جهان هستید. از نظر شما خیلی از آن ها اشتباهات ساده اما وحشتناکی را مرتکب می شوند که شما از آن پرهیز می کنید و از این که خودشان از اشتباهات شان باخبر نیستند، تعجب می کنید. جالب است بدانید که همین اطرافیان پراشتباه نیز در مورد شماهم چنین قضاوتی می کنند.

    خانم ها مراقب حرف هایتان باشید!

    آن ها به اشتباهات ساده اما وحشتناک تان نگاه می کنند و همان جملات را در ذهن شان مرور می کنند. برای این که این موضوع را بهتر درک کنید و دست از گفتن جملاتی که در عین سادگی زندگی مشترک تان را ویران می کنند بردارید، چند نمونه از گلایه مردان خوشبختی را برای تان مطرح می کنیم که احتمال دارد زندگی عاشقانه شان همین روز ها از هم بپاشد.

    ● مرد بی اعتماد به نفس، مرد مرده است

    علی ۳۸ سالش است. ۷ سال است که با همسرش ازدواج کرده و معتقد است که زندگی شان را با عشق شروع کرده اند و هنوز هم یکدیگر را دوست دارند اما در زندگی خوشبخت آن ها هم مسائلی وجود دارد که موجب رنجش و بحث می شود. او معتقد است همسرش هیچ عیب بزرگی ندارد اما با گفتن بعضی حرف ها، آرامش زندگی شان را به هم می ریزد و اعتمادبه نفس او را از بین می برد. او نمی گوید که حق با همسرش نیست و اشتباهی را مرتکب نمی شود بلکه می گوید:«اگر همسرم با این جملات به من حمله نکند حاضرم به اشتباهاتم اعتراف کنم و تمام تلاشم را برای جبران کردن شان انجام دهم.» اگر می خواهید که عشق تان ابدی باشد، جملاتی که علی را آزار می دهد و موجب دعوا در زندگی مشترک شان می شود را بخوانید و از آن ها پرهیز کنید.

    ● تقصیر تو بود

    بعضی وقت ها، اوضاع اقتصادی و تصمیم گیری های مربوط به آن، وضعیت تحصیلی بچه ها و مشکلات شان یا خیلی مسائل مربوط به خانه، آن طور که باید پیش نمی رود. ما هم طبق عادت می خواهیم که گناه نامساعدبودن شرایط را به گردن یک نفر بیندازیم و از این طریق ذهن مان را آرام کنیم اما نباید فراموش کنید که در جریان زندگی مشترک، هزاران کار ممکن است آن طور که انتظار دارید پیش نرود؛ تصمیم گیری ها درست از آب در نیاید یا اتفاقات غیر مترقبه آرامش تان را به هم بریزد. اما حتی اگر واقعا این اتفاقات به دلیل اشتباهات همسرتان افتاده باشد، باز هم باید بدانید که سرزنش کردن هیچ چیزی را درست نمی کند و البته رابطه میان شما را سرد تر و پر تنش تر خواهد کرد.

    ● هزاربار گفته بودم…

    به نظر ما اعتماد کنید؛ این ۴ کلمه می تواند همه چیز را از هم بپاشد و البته باید بگوییم که در یک رابطه عاشقانه و سرشار از اعتماد، این ۴ کلمه اصلا جایی ندارد. هیچ احتیاجی نیست که گفته های تان را به همسرتان (آن هم با این لحن) یادآوری کنید و به او بگویید که در چه مواردی حق با شماست و در چه مواردی او اشتباه کرده است. اگر فکر می کنید که نیاز است این حرف ها را دوباره به زبان بیاورید، بهتر است در روزهای بعد و در یک موقعیت آرام تر و آن هم بدون سرزنش کردن و اشاره به خراب کاری های همسرتان، این نکات کلیدی را به او گوشزد کنید.

    ● چرا تو همیشه…؟

    همه آدم ها نقاط ضعف و قوتی دارند و حتی بعضی ها نقاط ضعف زیادی دارند. قطعا همسر شما هم بی عیب و نقص نیست اما بیش از حد تکیه کردن روی نقاط ضعف و عادی شمردن نقاط قوت، شما را با مشکل بزرگی روبه رو خواهد کرد. اگر رفتارتان را به همین شکل ادامه دهید، به تدریج این نقاط ضعف در او پررنگ تر و قوی تر خواهند شد و ویژگی های مثبتی که به نظرتان عادی بوده اند هم به مرور کمرنگ تر خواهند شد. شاید همسرتان فرد قدرتمند و شگفت انگیزی نباشد اما شما با این کار در عرض مدت کوتاهی او را به یک فرد ضعیف و ناتوان و همین طور بی اعتمادبه نفس تبدیل خواهید کرد.

    ● حس افتخار را از او نگیرید

    محمد ۴۲ سالش است. او ۱۸ سال است که با همسرش زندگی می کند و یک دختر و یک پسر هم حاصل ازدواج شان است. آن ها زندگی خوبی دارند اما از همان ۱۸ سال پیش تا امروز، یک موضوع محمد را آزار می دهد و همسرش هم به هیچ طریق حاضر نمی شود که آن را ترک کند؛ این عادت گاهی اوقات فاصله زیادی بین آن ها می اندازد و موجب می شود تا چند روز رابطه ای سرد و همراه با دلخوری میان شان حاکم باشد. محمد معتقد است که همسرش تاکنون خیلی سازگار بوده و اگر این مشکل ها بین شان پیش نمی آمد، هیچ جای دلخوری در زندگی شان وجود نداشت. اگر شما هم چنین عادتی دارید، بهتر است قبل از آن که کار زندگی تان به جای باریک بکشد، فکری برای از بین بردنش بکنید.

    ● مادرم حق دارد بداند…

    بیان جمله، «به خاطر فلان کار از تو دلخورم» در جمع، گفتن راز های خانوادگی یا نقدکردن همسرتان و ایرادگرفتن در کار هایش، آن هم در مقابل دیگران، یکی از مواردی است که کمتر مردی می تواند تحملش کند. طبیعی است که شما به عنوان یک زن و شوهر گاهی دعوای تان بشود و گاهی هم به شدت از کار های یکدیگر عصبانی شوید اما نصیحت دوستانه ما این است که بگذارید موضوعات خصوصی، خصوصی باقی بمانند، پس در همان چند ساعتی که در مهمانی یا مقابل دیگران هستید، به هر زحمتی که هست خودتان را کنترل کنید و بعد از آن، هرچه می خواهید را به همسرتان یادآوری کنید و تا گرفتن یک نتیجه مشترک با هم بحث کنید.

    ● فلانی این کار را کرد اما تو نتوانستی

    مرد ها از این که با فرد دیگری مقایسه شوند بیزارند. این موضوع موجب می شود که احساس مردانگی و قدرت شان خدشه دار شود. آن ها دوست دارند همیشه برای شما مهم ترین و توانمند ترین شخص باشند و وقتی می شنوند که شخص دیگری (حتی در یک موضوع کوچک) از آن ها قدرتمند تر است و شما هم می دانید که مردتان به اندازه آن شخص توانمند نیست، همه چیز در ذهن شان به هم می ریزد. شما فکر می کنید که فقط یک مثال ساده زده اید اما او فکر می کند که از هرکسی در ذهن شما کم اهمیت تر است و این که شما حسرت زندگی ای را می خورید که او نتوانسته و نخواهد توانست که برای تان بسازد.

    ● مرد ها از تنهایی بعد از ازدواج می ترسند

    سعید همسرش را دوست دارد اما به این ازدواج بی اعتماد است. آن ها ۵ سال است که با هم زندگی می کنند و نتیجه ای که بعد از این سال ها گرفته است این است که نظراتش برای همسرش اهمیتی ندارد و حتی گاهی فکر می کند همسرش او را دوست هم ندارد. از نظر سعید همسرش یک کدبانوی واقعی است و زنی است که در اجتماع هم کاملا موفق است اما با تمام این اوصاف او می گوید که در زندگی اش احساس خوشبختی صددرصدی نمی کند. وقتی او دلایلش را برای این حس بیان می کند، می بینیم که او تنها به موضوعاتی اشاره می کند که از نظر خیلی زن ها مهم نیستند و دقیقا به همین دلیل که فکر می کنند این کار ها اهمیتی ندارند، از تاثیرشان هم باخبر نیستند. برای مثال به ۲ اشتباه همسر سعید، که خیلی هم رایج هستند اشاره می کنیم:

    ● نظر تو برای خودت محترم است!

    مشکلی که خیلی مرد ها از آن گلایه می کنند این است که همسرم به نظر من اهمیتی نمی دهد. آن ها برای این نظرشان مثال های شگفت انگیزی را بیان نمی کنند بلکه می گویند مسائل ساده ای از قبیل این آزارشان می دهد: وقتی که می خواهیم به رستوران برویم او از من می خواهد که جایی را پیشنهاد کنم و وقتی چند جا را به او پیشنهاد می دهم، رستورانی را انتخاب می کند که اصلا در فهرست من نبوده است. کمی فکر کنید. به احتمال زیاد شما هم مواردی از این قبیل را انجام داده اید و در آن لحظه فکر کرده اید که یک رستوران که اهمیتی ندارد! اما فکری که همسرتان کرده این است که او به حرف من اهمیت نمی دهد. همیشه خودرای است و اصلا برایش نظرات کس دیگری مهم نیست و… حق با شماست. مرد ها کمی اغراق می کنند اما چه می شود کرد؟ باید آن ها را با قانون های مردانه خودشان بپذیرید.

    ● دیدی فلانی چطور نگاهم می کرد؟

    موضوعی که بسیاری از مرد ها را می ترساند و موجب می شود که نگاه خوشایندی نسبت به ازدواج کردن و تعهداتش نداشته باشند، محدودیت در ارتباط با جنس مخالف نیست. درحالی که ما فکر می کنیم مردها برای ازدواج نکردن هزارو یک دلیل دارند، آن ها تنها یک دلیل برای این موضوع دارند. مرد ها فکر می کنند که بعد از ازدواج عزیز ترین دارایی های شان، یعنی خانواده و دوستان شان را از دست می دهند. به همین دلیل، نشانه هایی که این تصور را در ذهن شان تقویت می کند، حتی اگر کوچک باشند می توانند بی اعتمادی بزرگی را نسبت به شما و این زندگی در او ایجاد کنند. بد گفتن از اعضای خانواده و دوستان شان یکی از این نشانه هاست. آن ها نمی دانند که این انتقاد ها یک درد دل زن و شوهری است بلکه زمانی که می گویید دیدی دوستت چه گفت و چه کرد و… آن ها می شنوند که دوستت دیگر حق ندارد پایش را در این خانه بگذارد و ما هم هرگز به دیدنش نخواهیم رفت. اگر می خواهید چنین استرسی را به همسرتان وارد نکنید، هرگز به خانواده یا دوستانش حمله نکنید و او را از تنهایی بعد از ازدواج نترسانید.

    ● فداکاری های تان را در دل تان نگه دارید!

    سهیل تقریبا یک تازه داماد است. او و همسرش که ۲ سال از ازدواج شان می گذرد هنوز فرزندی ندارند. باعشق ازدواج کرده اند اما مشکلات کوچکی آن ها را آزار می دهد. او و همسرش در میان فشار های مالی زندگی شان را شروع کردند و حاضر بودند تا با تمام بی پولی یک زندگی عاشقانه را بسازند اما سهیل فکر می کند تمام آن بی پولی ها امروز برای شان به یک مشکل حل نشدنی تبدیل شده است. مشکلاتی که اگر از همین اکنون مدیریت شان نکنند، می تواند زندگی شان را با خطراتی روبه رو کند.

    ● من از همه چیزم برای تو گذشتم اما…

    وقتی که خانم ها عاشق می شوند، حاضرند زندگی شان را حتی در سخت ترین شرایط شروع کنند؛ بدون امکانات زیاد و درآمد قابل توجه! آن ها فکر می کنند که مهم ترین موضوع همین علاقه است و به همین دلیل، برای رسیدن به همسرشان از تمام آرزو های کودکی شان می گذرند. بعضی از آن ها از این همه گذشتی که کرده اند پشیمان می شوند اما بعضی های دیگر هنوز هم حاضرند که گذشت کنند و همسرشان را از زیر این فشار ها نجات دهند اما حتی همین دسته دوم هم گاهی خسته می شوند. انرژی شان کم می شود یا وقتی که به دلیل موضوع دیگری با همسرشان دچار مشکل می شوند دل شان می خواهد که از این همه سختی که کشیده اند حرف بزنند و خودشان را سبک کنند. آن ها فقط با گفتن سرگذشت سخت این رابطه می خواهند خودشان را آرام کنند اما چیزی که همسرشان می شنود این است تو از همان اولش هم من را در سختی و بدبختی هایت شریک کردی. دیگر جانم به لبم رسیده و فکر می کنم که تو ارزش این همه خوبی من را نداشتی!

    ● از این بی پولی همیشگی خسته ام

    حق با شماست! دوره زمانه عوض شده و شما هم در این زندگی به اندازه همسرتان در مسائل مالی درگیر شده اید. به همین دلیل استرس پس انداز و فراهم کردن هزینه های زندگی را پا به پای همسرتان به جان می خرید و می دانید که بی پولی مشکل او نیست بلکه مشکل ۲نفره شماست اما همسرتان گرچه مشارکت شما را پذیرفته اما هنوز هم در دلش با شما هم عقیده نیست. برای او که مردانگی و مدیریت پدرش را در خرید مایحتاج منزل و کادو های گاه و بی گاه دیده است، بی پولی یعنی یک ضعف مردانه و نه یک مشکل خانوادگی. اگر شما بگویید خسته شدم! دلم یک مسافرت خوب می خواهد یا اگر روزی که حسابی از فشار های مالی اول زندگی به تنگ آمده اید بگویید این قسط ها حالم را به هم می زند، تمام حقوق یک ماهم یک روزه از دستم رفت! او می شنود خسته ام کردی، تو حتی نمی توانی زنت را به یک مسافرت ببری یا حتی عرضه پرداخت قسط هایت را هم نداری؛ من این همه جان می کنم تا جور بی عرضگی تو را بکشم. حالا که این جملات را به زبان مردانه برای تان ترجمه کردیم، یک بار دیگر به حرف های تان فکر کنید؛ هنوز هم فکر می کنید دلیلی ندارد که او از حرف های تان برنجد؟

    کلمات کلیدی: خانم,ها,مراقب,حرف,هایتان,باشید!

    دسته بندی: ازدواج

    مقاله: حرف هایی که نباید به زن خود بگویید!

    حرف هایی که نباید به زنی که همسر شماست بگویید!


    هر زن و مردی که تشکیل یک خانواده را می دهند باید بتوانند درباره همه چیز با هم صحبت کنند بدون آنکه ترسی داشته باشند. اما این آزادی مرزی هم دارد ؟!
    بعضی از زوج ها در ملاقات های اول اونقدر مراقب و محتاط هستند که مبادا درباره همسر و یا نامزد سابقشان صحبت کنند که در تمام مدت ملاقات عصبی هستند.
    رو راستی و راستگویی جز حیاتی هر رابطه ای است اما زوجها همواره می بایست مراقب آنچه که به هم می گویند باشند و این مراقبت را هرگز قطع نکنند . کلمات می توانند آسیب برسانند و حرفهای نسنجیده می تواند نزدیکترین زوجها را از هم دور کند .
    ما مدافع دروغ گفتن به هم نیستیم ولی بروز و افشای هر حقیقتی که در سرتان جرقه می زند را هم توصیه نمی کنیم.

    حرف هایی که نباید به زنی که همسر شماست بگویید!

    در اینجا به ذکر ۵ حقیقت می پردازیم که بهتر است برای همیشه نزد خود نگه داشته و آن را افشا نکنید،اگر که می خواهید رابطه ای شکوفا و موفق داشته باشید.

    ۱) از نظر شما دوست همسرتان جذاب است
    این مهم نیست که شما هرگز با دوست همسرتان فتح باب رمانتیکی نداشته اید . مسئله این نیست . مسئله مهم این است که مقایسه یک جانبه همسرتان با زنی که به او نزدیک است به شدت احساسات او را جریحه دار خواهد کرد. اعتراف جزیی شما می تواند موقتاً بین او و دوست مورد بحث تفرقه ایجاد کند اما بدانید آنچه بر اثر این اعتراف شما خراب می شود ، رابطه او با خود شماست .

    ۲) او می بایست بیشتر آرایش کند
    تشویق همسر به داشتن آرایش بیشتر معادل این است که به او بگویید زشت است . آرایش الزاماً یک نوع ماسک است در حالی که ممکن است او سخت کوش بودن را به زیبا بودن ترجیح دهد. علاقه نشان دادن به ظاهر همسر خوب است . به عنوان مثال اگر که می خواهد در انتخاب لباس کمکش کنید .
    زنها وقتی خسته هستند دوست ندارند آرایش کنند چرا که آقایان متوجه خستگی پنهان شده در پس این چهره آماده شده می شوند . با این حال آنها آرایش می کنند تا زیباتر به نظر آیند . با این وجود رفتاری اتخاذ نکنید که به نظر برسد شما سعی دارید او را به آن چیزی که نیست تبدیل کنید و این یعنی پاشیدن تخم نا امنی .

    ۳) یک زمانی قصد داشتید او را ترک کنید
    روابط موفق بر مبنای این فرضیه خوش بینانه که شما همدیگر را دوست دارید ساخته می شود . این حقیقت حباب امنی ایجاد می کند که رابطه تان در آن می تواند رشد کند و شکوفا گردد . اقرار می کنید که” یک زمانی قصد داشتید این رابطه را بر هم بزنید” و آن حباب امن را می ترکد و از آن لحظه به بعد همسر شما مرتبا از خود می پرسد که” آیا او واقعاً با من خوشحال است ؟!”

    ۴) هر چیزی درباره زندگی جنسی با همسر سابقتان
    امکان دارد فکر کنید که شما و همسرتان خوشحال هستید و اونقدر در کنار هم احساس امنیت می کنید که گاه گاهی” در مورد کارهایی که در روابط قبلیتان انجام داده اید صحبت کنید و بخندید “. مسئله این نیست . مسائل جنسی موضوعی است که با شک و ناامنی همراه است و به محض اینکه درباره نوع رابطه خود با همسر سابقتان صحبت کنید نا امنی های همسرتان در زندگی فوران خواهد کرد.

    حرف هایی که نباید به زنی که همسر شماست بگویید!

    رابطه جنسی مسئله ایست کاملا خصوصی که فقط به خلوت شما و همسرتان مربوط می شود نه هیچ کس دیگر . به محض باز کردن پای شخص ثالث به محدوده مسائل جنسی این پیمان نقض می گردد و صمیمیت از بین می رود.
    در حقیقت باید هر گونه صحبت درباره همسر سابقتان را تا جایی که ممکن است محدود نمایید . شاید این مسئله کمی بغرنج و پیچیده گردد اگر که مجبور باشید بعد از طلاق به خاطرحمایت از فرزندان تعاملاتی جزئی با همسر سابقتان داشته باشید اما اجازه ندهید این تعاملات حالت احساسی به خود بگیرد . تحسین و یا انتقاد از همسر سابق برای رابطه حال حاضر تان جزءخبرهای بد می باشد .

    ۵) او خیلی حرف شما را قطع می کند
    اغلب آقایان از زیاد صحبت کردن خانمها گله دارند، اما دلیل این موضوع این است که آنها به این کار علاقه دارند و با آن سرگرم می شوند . او از مصاحبت با شما لذت می برد .
    اگر بخاطر این کارش از او انتقاد کنید الزاماً دارید به او می گویید که برای حرف زدن با شما خاموش باشد .
    از اینکه مانند بعضی زوجها که ساکت می نشینند و با غذایشان بازی می کنند نیستید و خانه شما همیشه پر از انرژی است خوشحال باشید.

    کلمات کلیدی: حرف,هایی,که,نباید,به,زنی,که,همسر,شماست,بگویید!

    دسته بندی: مقاله

    مقاله: حرف شنوی کودک

    حرف شنوی کودک

    " چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم ؟ " این سئوالی است که اغلب والدین آنرا مطرح می نمایند .
    بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نیستند ؛ نوزاد صداهایی با زیر وبم خاص را ترجیح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد. اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما  به سمت صدای مادرش برمی گردد …

    حرف شنوی کودک

    این موضوع شاید به این دلیل باشد که او، در رحم، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. این صدای زیر مادرانه، همان صدایی است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم. آنچه این" صدای خاص" به یک بچه می گوید، این است :" حالا، من فقط با توصحبت می کنم ." با این کار ما احتمال گوش دادن را افزایش می دهیم .

    توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد . یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو می رود " نت پایین " و مواقعی که  حواسش با دقت کافی متوجه ماست " نت بالا " ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی"g.e.e " نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را – بالا و سپس پایین برای بازسازی – طی می کند و یکی از دلایل بی توجهی پی درپی آنها به توصیه های والدین همین است. پس اگر می خواهید کودک شما به آنچه می گویید ، توجه کند این نکته را به خاطر بسپارید: یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد، بسیار قدرتمند است.به عبارت دیگر به کودک گیر ندهید.
    کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف، بسیار بیشتر از زمانیکه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار داد یاد می گیرد. وقتیکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. "
    دوره هایی در تکامل کودک وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدریا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقت جویانه درکودک قوی تر از انگیزه های پدر یا مادری است.
    برای کودکان یک ساله ای که در حال یادگیری ، ایستادن، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند، گوش سپردن به اخطارهای شما غیر ممکن است . " مواظب باش نزدیک پله ها نرو! " تنها دروازه ای در دو انتهای پله ها است که می تواند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتحدنیایش باشد .
    در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن کارها – " این کار را بکنم یا نه ؟ " ، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل می کند.
    وقتی کودک چهار یا پنج ساله است ، شکایت معمول مادرها این است : " گوشش بدهکار حرف های من نیست انگار اصلا آنجا نیستم ، اما وقتی پدرش می آید، طوری رفتار می کند که انگار یک پادشاه حرف می زند ! " فروید این مسئله را " کشمکش ادیپ " می نامد. کودک  آنچه را که می تواند محبت او را جلب کند ، می آموزد ؛ او به سمت مادرش برمی گردد و سعی می کند تا همه چیزرا ازاو بیاموزد.
    قبل از ده سالگی، کشمکش های درونی دیگریبا مهارت های شنیداری کودک ۹ یا ده سال همراه می شود . سردرد، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه ، اغلب نشانه های ظاهری همین تعارض است. دراین دوران بهترین و سخت ترین کاری که می توانید انجام دهید ، این است که گوش دهید.
    در نوجوانان پس از پایان هر جدال لفظی ، گوش دادن جای زیادی ندارد. تلاش یک نوجوان برای استقلال ، آن چنان قدرتمند است که مانع او برای شنیدن می شود . به جای نشان دادن هر گونه عکس العملی، با او با صدای آرام صحبت کنید. " عزیزم ، متاسفانه توی خانه ما وضع اینجوریه ، شاید دوستانت نیمه شب به رختخواب بروند اما اینجا ساعت یازده وقت خاموشیه . اگر نمی تونی خودت رو باهاش هماهنگ کنی ، شاید بتوانیم معامله ای بکنیم امتیازاتی را که ما در اوقات دیگه به تو می دهیم ، نخواهی داشت." احتمال این که صدای آرام شما راه حل مثبتی باشد بی اندازه زیاد است ، دراین صورت اعتماد به نفس شما نیزدر برابر او از دست نمی رود. یک صدای آرام همیشه قدرتمندتر ازیک صدای بلند است.
    روش دیگری را نیز می توان در مورد نوجوانان اتخاذ کرد و آن این است که به جای یک پیام انتقادی، با یک پیام تعارف آمیز آغاز کنید. هرزمان که می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش بدهد ، سعی کنید با یک رویکرد مثبت مراحل کارتان را پیش ببرید . این کار آسانی نیست اما برای هر دوی شما دستاورد خوبی به همراه خواهد داشت .

    کلمات کلیدی: حرف,شنوی,کودک

    دسته بندی: مقاله

[uniplace_links]
© تمامی حقوق مطالب برای وبسایت پزشک آدرس محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع و شرعا حرام می باشد.
طراحی و توسعه : تیم پشتیبانی پزشک آدرس

آرتام مبل